واقعی جنگ نرم است. در تعریف جنگ آوردهاند که اصل اول جنگ «هدف» است. هدف هم چیزی نیست جز از بین بردن دشمن یا از بین بردن میل جنگیدن در دشمن. از بین بردن دشمن ابزاری سختافزاری میطلبد و از بین بردن میل جنگیدن در دشمن، روشهای مختلفی دارد که یکی از آنها جنگ نرم است. جنگ نرم در اینجا یعنی از بین بردن روحیه مبارزه که از عمدهترین ابزارهایش رسانهها هستند.
رهبر معظم انقلاب به درستی چند سال پیش تعبیر «ناتوی فرهنگی» را به کار بردند. فعالیت این همه شبکه و سایت و رسانههای مختلف علیه ایران مصداق همان ناتوی فرهنگی است. شبکههای متعدد و متکثر ماهوارهای موجود هر کدام یک ماموریت خاص و تعریف شده را دنبال میکنند. برخی سیاسیاند مثل صدای آمریکا. بعضی مواضع دوستانه دارند ولی در عمل خصمانه کار میکنند مثل بیبیسی فارسی. بعضیها هم بیشتر اجتماعیاند مثل شبکه مهاجر و ایران میوزیک یا همین فارسی وان که فیلم و سریال پخش میکند و الان به لحاظ کیفی از قبل هم بهتر شده است. همه اینها ماموریتهای متفاوتی را در ساختار سیاسی - اجتماعی ایران دنبال میکنند. شبکههایی مثل فارسی وان بسیار پیچیده عمل میکنند. در ظاهر هیچ نشانی از مخالفت با آموزههای ارزشی و دینی نشان نمیدهند و حتی برای مناسبتهای خاص مذهبی هم پیام تبریک یا تسلیت میدهند، اما با این حال با روشهای پیچیده، بنیانهای هنجاری و فکری جامعه را هدف قرار دادهاند. وقتی بنیانهای اجتماعی - فرهنگی جامعه مل خانواده از بین رفت آنگاه به جای آنها بنیانهای جدیدی را جایگزین میکنند که به راحتی قابل رسوخ و نفوذ است. یعنی کارکرد همه آنها از بین بردن ساختارها سیاسی - اجتماعی مردم ایران است.
با این وصف شما هم باید با آنهایی که این قبیل شبکهها را خطری جدی برای خانوادهها میدانند موافق باشید؟
من خطر شبکه فارسی وان را بیشتر از صدای آمریکا می د انم. چون موضع صدای آمریکا مشخص است. مخاطب یا آن را میپذیرد یا نمیپذیرد. خط و ربط این شبکه و آنچه دنبال میکند شفاف است و معلوم. اما فارسی وان کاملا پیچیده عمل میکند. یعنی در ظاهر خبری از مواضع فکری و سیاسی نیست اما در عمل سست شدن بنیانهای فکری و اجتماعی جامعه را بدنبال خواهد آورد. "مردخوای" صاحب این شبکه گفته که فارسی 2 و 3 را هم راه اندازی خواهد کرد. چون آنها فکر میکنند که آنچه در برابر سلطه ایستاده، مبانی فکری و اجتماعی مردم است و آنها درست همین مورد را هدف قرار دادهاند.
چندی پیش رئیس سازمان صداو سیما گفته بود که از ناحیه این رسانهها و شبکههای اجتماعی خطری متوجه ما نیست و نگرانی در این باره جدی نیست. به نظر شما صداو سیمای ما در برابر این هجمههای فرهنگی و سیاسی کارنامه قابل قبولی دارد؟
یکی از بحثهایی که در حوزه مدیریت رسانه ملی بوده، همین بحثهای مقابله با تهاجمهای رسانهای است. صدا و سیما به نظر من در این راستا فعالیت کرده و میکند. ولی این که فعالیتهایش به نتیجه رضایت بخش منجر شده، بحث دیگری است. اما من معتقدم که یکی از موضوعاتی که که همیشه در صدا و سیما مطرح بوده، همین مساله بوده و کارهای خوبی هم انجام شده است. نباید زحمات کشیده شده را نادیده گرفت. درباره آن نقل قولی که از آقای ضرغامی در رسانهها منتشر شده، خود ایشان باید جواب بدهند. من فکر میکنم سمت و سویی که صداو سیما انتخاب کرده درست است ولی سرعت آن کند است. آسیب شناسی صداو سیما درست است ولی ممکن است سرعت عمل آن رسانههای دیگر و نخبگان را قانع نکند. البته این نکته را هم نباید از یاد برد که بزرگ کردن خطر به خود خطر کمک میکند. حساسیت رسانهها در این خصوص درست است اما این را هم در نظر داشته باشیم که با بزرگ کردن مساله چه بسا ناخواسته در جذب مخاطب برای آن رسانه کمک کرده باشیم.
به نظر شما به عنوان کارشناس رسانه، چه راهکارهایی برای مقابله و کاستن از تبعات چنین پدیدهای باید اندیشیده شود؟
در درجه اول آگاه بخشی تودهها اهمیت دارد. نخبگانی که این خطر را متوجه میشوند، باید دیگران را هم آگاه کنند. تولید کارهای خوب هم باید مورد توجه قرار گیرد. مخاطب را جذب برنامههای تولیدی خودمان کنیم. به برنامهها توسعه کمی بدهیم. حتما یک شبکه مختص پخش فیلم و سریال داشته باشیم که فیلمهای قدیم و جدید داخلی و خارجی را نمایش دهد. یک شبکه مجزای ورزشی داشته باشیم که همه رشتههای ورزشی را پوشش دهد. در عرصه خبر رسانی یک تجدید نظری صورت بگیرد.
الان شبکه خبر چیزی جدای از باکس خبری سایر شبکهها به مخاطب نمیدهد. شبکه خبر میتواند و باید در خبر رسانی متفاوت از سایر شبکهها و متنوع و بازتر باشد. همین برنامههای رادیو گفتگو میتواند به شبکه خبر هم بیاید. میزگردها کنفرانسها و گفتگوها و مناظرههای مختلف با حضور نمایندگان دیدگاههای متفاوت انجام شود. این تنوع و تکثر در سطح کیفی و کمی میتواند در مقابله با این کار مثمر ثمر باشد.